بسم الله
تا ساعت ۱۱:۳۰ صبح هیچگ نزد بهم، تا خودم شروع کردم زنگ زدن.
چند روز دیده نشدن اینطوری از یادها میری اونوقت چه توقعیه از زمانیکه زیر خروارها خاک میخوابوننت.
برا همینه که باید مدرسه ای بسازی، مسجدی بسازی، کتابی بنویسی یا درخت سبزی بکاری تا شاید در یادها بمونی و با همین توشه های گهگاهی شاید از برزخ بتونی بگذری.
درباره این سایت